فرخی یزدی؛شاعر طوفان ساز دوران
فرخی یزدی:شاعر طوفان ساز دوران
هادی حکیمیان
میرزا محمد فرخی ملقب به لسان المله در سال 1264 خورشیدی دیده به جهان گشود.از نوجوانی شروع به سرودن شعر نموده به سبب داشتن روحیه ای سرکش خیلی زود مشهور شد. در نوروز 1290 خورشیدی مسمطی علیه ضیغم الدوله قشقایی حاکم مستبد یزد سرود که این عمل وی خشم ضیغم الدوله را برانگیخت. به گونهای که حکم به زندانی کردن و سپس دوخته شدن دهان شاعر داد.
چند ماه بعد با برکناری ضیغم الدوله بود که فرخی با سفر به تهران به خیل آزادی خواهان و هواداران مشروطیت پیوسته و ظرف مدت کوتاهی به عنوان شاعری آزادی خواه و نویسندهای بیباک در عرصه مطبوعات کشور مطرح شد. با زبانه کشیدن آتش جنگ جهانگیر اول و در آذرماه 1290 خورشیدی بود که وی به همراه سایر آزادی خواهان و به نیت تشکیل کمیته دفاع ملی به جنوب کشور رفت. فرخی در سال 1294 خورشیدی به عراق مهاجرت کرده و به سبب سابقه مبارزاتیاش مورد تعقیب نیروهای انگلیسی قرار گرفت.پس در مهرماه 1296 خورشیدی از آنجا با پای پیاده خود را به ایران رساند. اما به محض ورود توسط قوای قشون روسیه تزاری دستگیر و محبوس گردید. نامبرده بعد چند ماه از بند زندان رسته و در تهران مورد حمله تروریستی مجاهدین تندروی قفقازی قرار گرفت اما جان سالم به در برد.
فرخی در هیجدهم شهریور 1299 خورشیدی در زمان نخست وزیری وثوق الدوله و به سبب مخالفت سرسختانه با قرارداد استعماری 1919 دستگیر و چندین ماه در محبس عادی و سپس در زندان نمره یک شهربانی تهران به سر برد.
وی اندک زمانی پس از آزادی دوباره در چهارم اسفند 1299 و در جریان کودتای سوم اسفند همین سال بود که از سوی نیروهای تحت امر سید ضیاء الدین طباطبایی و رضاخان میرپنج دستگیر و مدتی را در باغ سردار اعتماد زندانی شد. پس از سقوط کابینه سیاه با همکاری سید علی اکبر موسوی زاده اولین شماره روزنامه طوفان را با کلیشه سرخ و به نیت طرفداری از طبقه کارگر و کشاورز منتشر کرد. این روزنامه در طول مدت انتشارش بیش از پانزده بار توقیف شد. فرخی از همان ابتدای کار صریحاً به سیاستهای زیاده خواهانه روس و انگلیس و همچنین انفعال و بیتفاوتی احمد شاه قاجار در برابر آنها حمله میکرد. به علاوه فرخی بارها به شخص سردار سپه و سیاستهای مستبدانه و اقدامات خلاف قانون وی حمله کرده و خواهان محاکمه رسمی او شد. سرانجام در دی ماه 1302 و به خواست شخص سردار سپه، فرخی دستگیر و ابتدا به کرمان و سپس به بم تبعید شد اما پس از چند ماه به موجب پادرمیانی تیمورتاش آزاد شد.
فرخی به دلیل انتقادهای صریح و بیپروایش در روزنامه طوفان، از همان ابتدای سلطنت رضاشاه به شدت تحت کنترل نیروهای شهربانی بود. اما با وساطت تیمورتاش که قصد تلطیف نمودن چهره کریه استبداد را داشت،در تیرماه1307 وارد عرصه فعالیتهای انتخاباتی شده به عنوان وکیل یزد راهی هفتمین دوره مجلس شورای ملی شد.
اولین اعتراض جدی فرخی در روز یکشنبه 19 آبان 1308 در صحن علنی مجلس شورای ملی عنوان شد. وی در این جلسه ضمن اشاره به روند غیر قابل کنترل نزول ارزش نقره و ترقی قیمت لیره، کتباً و شفاهاً محمد علی فرزین وزیر مالیه را مورد پرسش قرار داده و درخواست کرد تا شخص وزیر برای پاسخگویی در مجلس حاضر شود، چرا که از نظر وی سیاستهای غلط وزارت مالیه موجب ورشکستگی عمومی شده بود. فرخی در جلسه یکشنبه 15 دی 1308 به حیف و میل بودجه مملکت و عدم تدبیر مناسب در نحوه اجرای ساختمان راه آهن سراسری اعتراض کرد. وی طی نطق شدید الحن خود متذکر شد که؛ «در مملکت مشروطه و رژیم پارلمانی، وزراء تنها مسئول مجلس هستند و هیچ قوه و ارادهای نمیتواند آنها را در پیشگاه مجلس از مسئولیتی که دارند معاف کند».
وی در روز پنجشنبه 19 دی 1308 بار دیگر خواهان پاسخگویی وزیر مالیه شده و در پایان بر مسئولیت وزراء در قبال مجلس تأکید کرد. فرخی در روز یکشنبه 13 بهمن 1308 موضوع اختلاس مبلغ سیصد هزار تومان در انبار غله دولت را مطرح کرده و خواهان پاسخگویی علی اکبر خان داور وزیر عدلیه در قبال این موضوع شد. روز پنجشنبه اول خرداد 1309 هنگامی که موضوع قرارداد بانکی بین دولت ایران و بانک انگلیس که در 23 اردیبهشت همین سال به امضاء رسیده بود، مطرح شد، فرخی در مقام اعتراض برخاسته و خاطرنشان کرد که این قرارداد برای ایران تعهداتی برجای میگذارد که به معنای ادامه کاپیتولاسیون است. وی سپس نزول ارزش نقره و ترقی ارزش لیره را به نفع دولت انگلیس و آن را مخالف منافع ملی ایران دانسته و در پایان تأکید کرد؛
«به هیأت دولت تذکر میدهم که در نوشتجات خود رعایت این نکته بنمایند که کلمه «باید تصویب برسد» جمله آمرانه است و مجلس شورای ملی حق دارد به دولت لفظ آمرانه ادا کند نه دولت به مجلس» .
این اعتراضات فرخی باعث شد که اکثریت مجلس او را تحمل نکند. اما فرخی به مخالفتهای خود ادامه داد. روزی از فروش جواهرات سلطنتی برای سرمایه بانک اظهار نگرانی شدید نمود و گفت حیف و میل میشود و روز دیگر دوباره به جریانات سیاسی حاکم بر کشور اعتراض نموده و سرسختانه به زمامداران حمله کرد. فرخی آخرین بار در 26 مرداد 1309 و به هنگام بحث پیرامون لایحه تأسیس بانک فلاحتی بود که معترض شده و اظهار کرد؛ «تأسیس این بانک تنها به نفع زمین داران است و محرومین و کشاورزان از تأسیس آن هیچ سودی نمیبرند». از آنجا که مدتها بود اکثریت مجلس با نطق پیش از دستور او موافقت نمیکرد، فرخی هم فرصت را مناسب دیده و گریزی به انتخابات در پیش روی یعنی انتخابات مجلس هشتم زده و گفت : «به حکم قانون، انتخابات باید آزاد باشد . به حکم قانون، ملت در رأی خود آزاد است».
در این هنگام حیدری نماینده ساوجبلاغ به سمت تریبون مجلس هجوم برده و سیلی محکمی به صورت فرخی زد ، به گونهای که خون از دماغ وی جاری شد و فرخی فریاد کشید؛ «وقتی در مرکز ثقل قانون اساسی که من مصونیت دارم مورد ضرب و شتم قرار بگیرم، معلوم است که در خارج چه بر سر من خواهد آمد. من دیگر از این جا خارج نخواهم شد و متحصن میشوم.» سپس رختخواب خود را خواسته و تا پایان دوره هفتم در مجلس میخوابید.
در تابستان 1309 و در آستانه انتخابات مجلس هشتم یک گروه مخفی به نام «ملیون» با فرخی تماس میگیرد. این گروه به بهانه انتخابات مجلس هشتم، شب نامهای در اعتراض به سیاستهای مستبدانه شاه و دربار منتشر میکند. متن این شبنامه اعتراضی در خانه فرخی واقع در «در بند» نوشته و به کمک خود او تکثیر و پخش میشود.
چند روز بعد مسببان قضیه لو میروند. عده زیادی دستگیر و فرخی هم تحت پیگرد قرار میگیرد. در 14 آبان 1309 یعنی روزی که عمر مجلس هفتم به پایان می رسید، مصونیت پارلمانی فرخی هم تمام میشد، پس به ناگزیر وی مدتی را مخفی شده و سپس به اروپا گریخت . گفتنی است میرزا محمد فرخی یزدی در شهریور 1311 و به تشویق و اصرار تیمورتاش به کشور بازگشت و پس از چندین سال رنج و دربه دری ،به محبس افتاده، سرانجام در روز 24 مهرماه 1318 با تزریق آمپول هوا به وسیله پزشک احمدی در زندان قصر تهران مقتول و شبانه در بیابانهای مسگرآباد در نقطهای نامعلوم مدفون شد.