به حق لقب سعدی سینمای ایران را داده اند به علی حاتمی با آن دیالوگهای ماندگارش.فیلم اخیر صحنه  ای دارد که حاجی واشنگتن از سر  خشم و یاس و استیصال با خودش واگویه می کند:فکر و ذکرمان شد کسب آبرو.چه آبرویی؟مملکت را تعطیل کنید.دارالایتام دایر کنید درست تره.مردم نان شب ندارند.شراب از فرانسه می آید.قحطی است ٬دوا نیست ٬مرض بیداد می کند.نفوس حق النفس می دهند.باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم.میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی.ریخت مردم از آدمیزاد برگشته.سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده.چشم ها خمار از تراخم است.مملکت عنقریب تکه تکه می شود.چهره ها تکیده از تریاک.ملیجک در گلدان نقره می شاشد.چه انتظاری از این دودمان با آن سر سلسله اخته؟خلق خدا به چه روزی افتادند از تدبیر ما:دلال٬فاحشه٬لوطی٬للة٬قاپ باز٬کف زن٬رمال٬معرکه گیر٬گدایی که خودش شغلی است.